کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت زینب در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : علیرضا شریف     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

از دودِ آه؛ آیـنـه هـا تــار مـی‌شــود            تو می‌روی و حالِ دلم زار می‌شود

پـنجـاه سـال دل نگرانیِ من گذشت            دنیایِ بی تـو بر سـرم آوار می‌شود


فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ای خسته خیر پیش            در سینه كوهِ غُـصه تلـمبار می‌شود

از بس برایِ بدرقه ات بُغض می‌كنم            بـوسیـدنِ گـلویِ تو دشـوار می‌شود

اصـلاً بـیا حوالـیِ گـودالـشـان نـرو            این بار كوچه رویِ تو تكرار می‌شود

در بینِ این همه ز خدا بی‌خبر حسین            نامـوسِ تو به زجر گرفتار می‌شود

با چكمه رویِ سینۀ تو نقـش می‌كَند            با نعل در گره گره ات كار می‌شود

بر زینِ اسبشان دو سه خورجینِ غارت است            بـا زورِ تـازیـانه حـرم بـار می‌شود

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : علی ناظمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

وداع آخر تو داشت طرح غم می‌ریخت           دلم به پشت سر تو به هر قدم می‌ریخت

گـرفـتـه پـای تـو را دسـت الـتـمـاس دل           نماندن از تو و اشکی که دم به دم می‌ریخت


بـنـای خـلـقـت زینب، بنا نشد بی من...!           که رفتن تو چو آوار بر سرم می‌ریخت

گـلوی خشک تو را تا که بوسه ای بزنم           به اسم مـادرمـان از لبـم قـسم می‌ریخت

هـزار چـشـم پُـر از دیـدن لـبـاس تـوأنـد           ز بسکه داشت ز آستین تو کرم می‌ریخت

رمـق نـمـانـده مـسافـر به چشم پُر کـارم           ببخش پشت سرت گر که آب کم می‌ریخت

حسین رفـت و کمی بعـد پـیـر شد زینب           شروع غارت و غم حرمت حرم را می‌ریخت

: امتیاز

حالات و مصائب سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه

شاعر : حسین ایزدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

تــه گــودال تــمــام بــدنـش مــی ســوزد          خـواهری دید عـقـیـق یـمـنـش می سوزد

نیـزه ها زیر حـرارت همگی ذوب شدند          بی سبب نیست جـراحات تنش می سوزد


کربلا ملک خودش بود، غریبی این جاست          چه غریبانه کسی در وطـنـش می سوزد

بی هـوا نیـزه ای آمد، همه مبهـوت شدند          بعـد آن نـیـزه گـمـانـم دهـنـش می سوزد

ماجـرای تـه گـودال مرا خـواهـد کُـشت          دل من بـیـشـتـر از لب زدنش می سوزد

گـیـرم اصلاً کـفـنـی بـر تن او پـوشیـدید          قطعاً از داغی صحـرا کـفـنش می سوزد

عصر شد، کرب و بلا مثل مدینه شده بود          بانـویی گوشه ای از پیـرهـنش می سوزد

پشت در یـا تـه گـودال چه فـرقی دارد؟          هر کسی ذوب علی گشت (من)ش می سوزد

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه

شاعر : مصطفی متولی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

این ها بـرای قـتـل من آهـنگ می زنـند           "یا این كه طبل خاتمـۀ جنگ می زنند"

این قـوم پُـر گـنـاهِ ریـاكــارِ رو سـیــاه           با خون من به چهرۀ خود رنگ می زنند


خونخـوارهای گـرگ صفت سیـنۀ مرا           با پنجه های خونی شان چـنگ می زنند

بغض علی به صورتشان موج می زند           حتی به جسم بی سر من سنگ می زنند

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای پیـکـر بـرهـنـۀ بی‌سـر حـسیـن من            آیا تـویـی عـزیـز پیـمبر، حـسیـن من؟

پیـدا نـمی‌کـنم به تـنت جـای بـوسـه‌ای            جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین من


بـگـذار تـا زنـم بـه گــلـوی بـریـده‌ات            یک بـوسـه با نیابت مـادر حـسین من

ای بـر تـنـت سـلام، جـواب ســلام ده            از حنجر بُـریده به خـواهر حـسین من

زخـم تنـت ز حـد تـصَوّر، بُـوَد فـزون            زخـم دلـت هـزار بـرابـر، حـسیـن من

ترسـم کُـشنـد دخـتـر مـظـلـومـۀ تو را            او را نگـیر این‌هـمه در بَر حسین من

برخیز و بر مـسافـر شامت، اذان بگـو            قرآن بخوان، در این دم آخر حسین من

من آن مـسافـرم که ز خـون گـلوی تو            کردم خـضاب، جان برادر، حسین من

گر بی‌تو می‌روم سفر شام، دل خـوشم            هستی به نـیزه سایۀ بر سر؛ حسین من

«میثم» ز سوز سیـنۀ ما شعله می‌کشد            دستش بگیر در صف محشر حسین من

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا دارای ایراد معنایی و تناقض در دو مصرع است.

گر بی‌تو می‌روم سفر شام، غـم مخور            همراه ماست شمر ستمگـر حسین من

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در قـتـلـگـاهـت آمـدم و سـر نـداشـتی            یک جـای سالمی تو به پیکـر نداشتی

دیـدم تـو را چـه دیـدنی؛ ای پـارۀ دلـم            حتی لـبـاس کهـنـه ای در بـر نـداشـتی


جز روی حنجری که همه بوسه اش زدند            جـایی برای بـوسـۀ خـنـجـر نـداشتی؟

زینـب بمیرد این همه خـونی نبـیـندت            خـواهـر شود فـدای تو یـاور نداشتی؟

ته مانـده های پیـرهـنت هم ربـوده شد            چـیزی بـرای غـارت لـشکـر نـداشتی

ای وای سیـنۀ تو پُـر از جـای پـا شده            یکـی دو تـا که ارث ز مـادر نـداشتی

بی کس شدی ز پشت سرت نیزه خورده ای            حـق مـی‌دهـم حـسین، بـرادر نـداشـتی

: امتیاز

حالات و مصائب سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه

شاعر : علی اکبر لطیفیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

بلـنـد مرتـبـه شـاهـی و پـیکـرت افـتاد            همین که پیکرت افتاد خواهـرت افتاد

تو نیزه خوردی و یک مرتبه زمین خوردی            هـزار مـرتـبه زیـنـب، بـرابـرت افـتاد


همین که از طرف جمعیت دو تا چکمه            رســیــد اول گــودال، مــادرت افــتـاد

تو را به خاطر دِرهم چه دَرهمت کردند            چنان که شـرح تن تو به آخـرت افـتاد

خـبـر رسید که انـگـشـتر تو را بُردند            مـیـان راه، الــنـگـوی دخـتـرت افـتـاد

کـنار خـیـمه رسیده است لشگـر کوفه            و خـواهـر تـو بـه یـاد بـرادرت افـتـاد

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه

شاعر : مصطفی متولی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

داشت هر چند گُلِ جانِ تو پرپر می‌شد           از شمیـمـش هـمـۀ بـاغ مـعـطـر می‌شد

من فـقـط داشتـم از دلـهـره می‌لـرزیـدم           پیش چشمم كه تن پاك تو بی‌سر می‌شد


كـاری از دستِ كـسی بر نمی‌آیـد بـایـد           دلــم آرام بـه تــقــدیـر مُــقَــدَّر مـی‌شـد

خواستی تا كه شفاعت كنی از قاتل خود           ولی آن روز مگر حرف تو باور می‌شد

به تو هر ضربه كه می‌خورد خدا می‌داند           ضـربـان دلِ مـن چـنـد بــرابـر می‌شـد

زره ات بیشتر ای كـاش تحـمّـل می‌کرد           لااقـل عـمـق جـراحاتِ تو كمتر می‌شد

آن زمانی كه لبِ تیغ به حلقومت خورد           حنجرت كـاش مطیـعِ دم خنجـر می‌شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما  پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

قول دادی كه شفاعت كنی از قاتل خود           ولی آن روز مگر حرف تو باور می‌شد

حالات و مصائب سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه

شاعر : مصطفی متولی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

رحمی قرار نیست که بر پیکرش کنند           پس تیغ می‌کـشند که زخـمی ترش کنند

از آب چـون مـضـایـقـه کـردند؛ آمـدنـد           سـیـراب از سـراب دم خـنجـرش کـنند


هی می‌زند و باز نـفـس می‌کشد حسین           راهی نـمانده است مگر بی سرش کنند

گفت این خداست پیش من از او حیا کنید           مـقـتـل شـلـوغ بـود و نشد باورش کنند

خـنـجـر اثـر نکرد به حـنجـر قـرار شد           مـقـتول یک جسارت زجر آورش کنند

با کـیـنـه سنـگ بر دل آئـیـنه اش زدنـد           تـا که هـزار تکه عـلـی اکـبـرش کـنـند

وقتی به پـاره پـیـرهـنـش چـشم داشـتند           امکان نداشت رحـم به انگـشترش کنند

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : سعید خرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مانند سایه از سـرم ای تـاج سـر مرو            ما با هم آمدیم و تو بی هـمسـفـر، مرو

تنها نه این که خـواهر تو، مـادر تـوأم            از رفتنت به خاطر من در گُـذر، مرو


از کودکی برای تو بودم سپر، حـسین            میدان جنگ می‌روی و بی سپر، مرو

حالا که می‌روی کمی آهستـه تر برو            آتش به جان مزن تو از این بیشتر، مرو

طفلت به خواب رفته و بیدار اگر شود            دق می کند ز دوری تو بی خـبر، مـرو

لبها دو چوب خشک شده می‌خورد به هم            این گونه از مقـابل چـشمـان تر، مـرو

(از آب هـم مضایـقـه کردند کـوفـیان)            ای از تـمام اهـل حـرم تـشنـه تر، مرو

باشد نگاه تو به من اما دلت کجاست؟            هستی به یاد مادر و دیوار و در، مرو

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

طفلت به خواب رفته و بیدار اگر شود            بیچـاره می‌کـند همه را بی خـبر، مـرو

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آرام دل؛ سـتـارۀ هــفـت آســمــان مـن            آتش مزن به هر قـدم خود به جان من

آهـسـتـه تر بـرو که تمـاشا کـنـم تو را            دامن مکش ز دست من ای مهربان من


این ناله های بی کسی ات می کـشد مرا            ذکـر انا الـغـریـب تـو بـرده تـوان من

از بس عطش ز حنجر تو شعله میکشد            داغـی بـوسـه مانـده به روی لـبان من

اینبار خم شدن ز تو؛ بوسه ز خواهرت            گـودال بـوسـه با من و قـد کـمـان من

مثل مـحـاسـن تو شده گـیـسویم سپـیـد            آیـد بـلای روی تـو بـر گـیـسـوان مـن

خـنجـر چرا به پیـرهـن کهنه میکـشی            واضح بگو چه میشود ای همزبان من

حیف لب تو نیست که بر خیزران خورَد            کـمـتـر بـده گـلـوی سپـیـدت نشان من

اینان لـگـد پـرانیـشان مثل کوچه است            بگـذار تا سـپـر بـشـود اسـتـخـوان من

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور رعایت توصیه های علما و مراجع و انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

حیف لب تو نیست که نیزه خورش کنی            کـمـتـر بـده گـلـوی سپـیـدت نشان من

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

قدم قدم ز حرم دور گشتنت سخت است           به غربت از حرمت دل بریدنت سخت است

تو می روی و دل خـواهـرت به دنبالت           برادرم چقدر جبهه رفـتنت سخت است


تـمـام زنـدگـی ام ای هـمـه کـسِ زیـنـب           به جان فاطمه بی یار ماندنت سخت است

وداع آخـر و دل بی قـرار جـان بـر لـب           شنیده ام که به گودال کُشتنت سخت است

بـپـوش زیـر زره دسـتـبـاف زهــرا را           خبر ز غـارت پیراهنِ تنت سخت است

به بند چـادر و معـجـر نـمی رسد دستی           ولی اگر برسد دست دشمنت سخت است

چگـونـه صبـر کـنم آخرین نـگـاه تو را           وداع دختر و این بوسه چیدنت سخت است

به زیر کعـب نی و ضربه مانـدَنَم آسان           به زیر نیزه و شمشیر دیدنت سخت است

تـمـام عـمـر ترا دیـده ام بـه نـدبـه ولـی           به زیر دشنه مناجات خواندنت سخت است

چقدر حال تو چون روز آخر مولاست           چقدر شیوۀ «لا حول» گفتنت سخت است

اگر چه چـشـم تو ما را رها نمی سـازد           ز روی نیزه بما سر کشیدنت سخت است

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع بوسه حضرت زینب به زیر گلوی امام و .... در هیچ کتاب معتبری نیامده است لذا بیت زیر تغییر داده شد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کنید

برای بـوسـه به زیـر گـلـو بـده مـهـلـت           شنیده ام که به گودال کُشتنت سخت است

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : سید محسن حسینی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

اگر هستی خدای عشق، من پیغمبرت هستم           تو هستی شمع و من پروانۀ گرد سرت هستم

تمام دلخوشی، با رفتن خود می کُشی من را           نگاهم کن که محـتاج نگـاه آخـرت هستم


اگر که مـادر من یک تنه شد لشکـر بابا           امامِ مانده تنها، یک تنه من لشکرت هستم

نداری گر علمداری، کند زینب علمداری           اگر مادر نداری من به جای مادرت هستم

تو از سر تا به پا، پا تا به سر هستی تماشائی           ولی من بیشتر مبهوت زیر حنجرت هستم

مرو دامن کشان از پیش من دستم به دامانت           منی که آمدم راه تو بستم خواهرت هستم

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

لب تشنه می‌روی ز برم؛ صبر می‌کنم            بگذار خون شود جگـرم؛ صبر می‌کنم

کـوه فـراق را به سـر دوش مـی‌کـشـم            هر چـنـد بشکـنـد کـمـرم صبر می‌کنم


رگ‌های پـاره‌ پاره، تن قـطعه‌ قطعه را            در قـتـلـگـاه می‌نـگـرم؛ صبر مـی‌کـنم

تـسـلـیـم محـضم و به بلا دل سپـرده‌ام            غم، هرچه آورد به سرم صبر می‌کنم

در شهر شام  چنگ‌زنان، هرکجا زنان            توهـیـن کـنـند بر پـدرم، صبـر می‌کنم

ای هـمسـفـر به جان تو حتی اگر کنند            با قـاتـل تو هـمـسـفـرم، صبـر می‌کنم

با یاد کام خشک تو تا صبح روز حشر            گر خون رود ز چشم ترم صبر می‌کنم

بـایـد که از تو پـیـرهـن پـاره‌ پـاره‌ای            از بـهـر مـادرم بـبـرم؛ صـبـر می‌کـنم

میثم! بگو که لحظه بهلحظه غم حسین            بر جان و دل زند شررم؛ صبر می‌کنم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مغایرت روایی تغییر داده شد زیرا موضوع سنگ جشن و شادی خندیدن و ... در شام بود نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید.

در شام و کوفه چنگ‌زنان، هرکجا زنان            توهـیـن کـنـند بر پـدرم، صبـر می‌کنم

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : محمد علی بیابانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تو می روی و دل من دوباره می‌ریزد            و خواهر تو به راهت شراره می‌ریزد

خـدا کـنـد که بـمـیـرم نـبـیـنـمـت تـنها            غـریبی تو به جـانـم شـراره می‌ریـزد


مرو که بوسه ای از زیر حنجرت چون آب            به روی آتش این غصه چاره می‌ریزد

تو سیب سـرخ بهشت خـدایـی و دارد            ز پیکـرِ پُـرِ زخـمت عصاره می‌ریزد

مسـیـر آمدنـت تا خـیـام خـونـین است            ز بس که از زرهت خون، هماره می‌ریزد

به جـرم دخت عـلـی بودنم؛ ز بعـد تو            عدو به روی سرم بی شماره می‌ریزد

مرو که بعد تو از نیزه ها و نعل ستور            به خـاک، پیکر تو پاره پـاره می‌ریزد

پس از تو در پی طوفان دست هایی سرد            ز گوش دختـرکان گـوشواره می‌ریزد

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع بوسیدن زیر حنجر توسط حضرت زینب در منابع معتبر نیامده است

مرو که بوسه ای از زیر حنجرت چون آب            به روی آتش این غصه چاره می‌ریزد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

مرو که بعد تو تنها به جرم یک بوسه            عدو به روی سرم بی شماره می‌ریزد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

کسی که زینتی از خیمه عایدش نشود            به پشت خیمه سر شیرخواره می‌ریزد

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : مجتبی حاذق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بـاور نخـواهـد کرد چـشـمـان ترت را            بـاور نخـواهـد کرد دشمن، بـاورت را

قـقـنـوس بی پروای من آتـش نگـیـری            طـاقـت نـدارم دیــدن خــاکـسـتـرت را


یک ذرّه از این بیشتر مهـمان ما باش            طـولانی اش کـن ایـن وداع آخـرت را

یک دم نگاهم کن، نگـاهم کن، نگـاهی            تا که بـبـیـنـی توی چـشمم مـادرت را

یا ایها العـاشـق، دلم مـعـشـوق چـشمت            با خود ببر میـدان برادر، خواهرت را

در مقـتلت چیزی نمی بینم به جز خون            مـی بـیـنـم امـا پـاره هـای پـیـکـرت را

در دست طوفان بود دیدم وای طوفان            می برد هم انگشت و هم انگشترت را

از من تـوقـع داشـتـی سـاکـت بمـانم؟!            وقتی به روی نـیـزه می بینم سرت را

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : سیدمحمد جوادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

حالا كه غیر از چشم های تر نداری            تنهای تـنـهـا مانـدی و یـاور نداری

بـگـذار تا زیـنـب لبـاس رزم پـوشد            تا كه نگوید دشمنـت لـشگـر نداری


من آب مـی آرم بـرای اهـل خـیـمـه            دیگـر نـگـو آقـا كه آب آور نـداری

بگذار لخته خون ز لب هایت بگیرم            آخر مگر ای نازنین خواهر نداری

تعبیر كن خواب مرا ای یوسف من            حالا كه غیر از چشم های تر نداری

می آیم امشب بهر دیدارت به گودال            هر چند دیر است و دیگر سر نداری

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مُردم از دل واپسی بس که پریشان خاطرم           سایه ات تا بر سرم باشد خـدا را شاکرم

دیگر از امروز یک لحظه مشو از من جدا           تو شبیه کعـبـه باش و من شبـیـه زائـرم


در نمـاز شب دعـا کـردم نـبـیـنم داغ تو           تو سلامت باشی اما من بمیرم حاضرم

پـرچـمت را تا ابد اینگونه بر پا می کنم           دختر زهرایم و در حـفـظ مکتب ماهرم

دست خود روی سرم بگذار و یا ستار گو           بـوی خـاک چـادر مـادر گـرفته چـادرم

ناز کم کـن ای نـگـار نـازنـیـنم یاحسین            ترس من این است داغت را ببینم یا حسین

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

تو به فکر حنجرت باش و غم من را مخور           دختر زهرایم و در حـفـظ معجـر ماهرم

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : حسین رستمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگر چه ایل و تبار مرا به همراهت...!            برو حسیـن که دست خـدا به همراهت

دعـای حـرز لـبـم را به گردنت بـسـتم            برو حسین که این بوسه ها به همراهت


تویی که جان مرا می بری به همراهت!            نمی بـری بـدنـم را چرا به همراهت؟!

فـدای موی بلندت شوم که دست نـسیم            چگونه میزند این نظم را به هم راحت!

بـرو که با خـبـری من چگـونه می آیم            برای یـافـتـنـت تا کـجـا به هـمـراهـت

فـقـط کـنـار تنت نـیـمی از مرا بگـذار            که نیم دیگر من تا خرابه همراهت...

دلی دو تا و قد و قامتی دو تا تر از آن            برو که من شده ام چـند تا به همراهت

نگفته بودی اگر سمت خیمه ها برگرد!            می آمدم به خـدا بی هـوا به هـمراهـت

تو دور می شـوی اما هـنوز این جایی            برای آن که نـبـردی مرا به هـمراهت

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

چـگـونه صبـر کـنـم رفـتـن تو را بینم            نـوای واعـطـشـا گـفـتـن تـو را بـیـنـم

دراین طرف تو صدا میزنی «انا المظلوم»            جـواب...هـلـهـلـهٔ دشـمـن تـو را بـیـنم


بـپـوش زیـر زره دست دوز مـادر را            مبـاد لحـظـه ای عـریان تن تو را بینم

اگر چه معجر خود را به سر نگه دارم            چگونه لحـظـۀ جـان دادن تو را بیـنـم

کویر و این همه لاله حسین خیز و ببین            مـیـان دشت فـقـط گـلـشـن تو را بیـنـم

به زیر سـمّ سـتـوران شود تنت پامال            میان گرد و غـبـار، خرمن تو را بینم

همیشه حفظ کنم چـادرم که در مقـتـل            به دست چند نـفـر جـوشـن تو را بیـنم

خـدا کـنـد که نیفـتی به زیر پای کسی            به چشم خویش لگد خوردن تو را بینم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

چگونه معجر خود را به سر نگه دارم            چگونه لحـظـۀ جـان دادن تو را بیـنـم

شود به سـمّ سـتـوران تن تو حـلاجـی            میان گرد و غـبـار، خرمن تو را بینم

چگونه حفظ کنم چـادرم که در مقـتـل            به دست چند نـفـر جـوشـن تو را بیـنم

شهادت سیدالشهدا علیه السلام ( مصیبت گودال )

شاعر : مهدی مقیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

تک و تنها شد و شکل محنش ریخت بهم            رفتنش ریخت به هم آمـدنش ریخت بهم

دیــد گــلبــرگ گــلم تــازه کمی باز شده            حرمله زود روی دست منش ریخت بهم


بدن مُثله که مخصوص علی اکبر نیست            این حسین است که نظم بدنش ریخت بهم

نیزه و تیر و سنان، سنگ و عصا و شمشیر            جوشنش ریخت به هم وضع تنش ریخت بهم

کهنه پیراهن او حـکـم کفن داشت براش            حیف غارت شد و وضع کفنش ریخت بهم

خــون انگشت به انگشتــر او جـاری شد            نیمه شب رنگ عـقیق یمنش ریخت بهم

صوت قرآن تو را خواهر تو دیر شناخت            علتش چیست صدای سخنش ریخت بهم

داخــل طشت طلا بـود که دنــدان هـایش            خیزران خورد و درون دهنش ریخت بهم

دل، مـدینه بـدنـش کـرببلا، ســر در شـام            یــوسف فــاطمه گویا وطنش ریخت بهم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، ضمناً موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه و محققین مقتل جامع تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آن قــدَر اسب به روی بدن قــاسم تاخت            که قد و قامت ســرو حسنش ریخت بهم